مضمونآفرینی و نمادپردازیاز گوی و چوگان در متون منظوم عرفانی
Uloženo v:
| Název: | مضمونآفرینی و نمادپردازیاز گوی و چوگان در متون منظوم عرفانی |
|---|---|
| Autoři: | مهدی رمضانی, ناصر علیزاده خیاط |
| Zdroj: | مطالعات زبانی و بلاغی, Vol 7, Iss 13, Pp 139-158 (2016) |
| Informace o vydavateli: | Semnan University, 2016. |
| Rok vydání: | 2016 |
| Sbírka: | LCC:Language and Literature |
| Témata: | گگوی, چوگان, متون منظوم, مضمونآفرینی, نماد, Language and Literature |
| Popis: | شعر نوعی اجرا بهوسیله کلمات است و هر چه شاعر در گزینش واژگان وسواس و دقت بیشتری داشته باشد، در انتقال تجربیات خود موفقتر خواهد بود. از سوی دیگر، واژههایی در فرهنگ و زبان وجود دارد که از راه تناسب یا تضاد به شبکه تداعی خیال شاعر وارد میشوند، یا از طریق ایهام، ایهام تناسب، ایهام تضاد و... سبب ایجاد هماهنگی و موسیقی معنوی شعر میشوند. از جمله این واژگان، زوجهای شعری هستند مانندآه و آیینه، سنگ و سبو، ذره و آفتاب، کیش و قربان، خسرو و شیرین، روز و شب و... که هر یک با نخهای نامرئی و در لایههای زیرین، به صورت هنرمندانه و ماهرانه به هم بافته شدهاند. از دیگر زوجهای شعری، گوی و چوگان است که عارفان با استفاده از رابطه تناسب و تضاد و همچنین معنا و کارکردهای مختلف آنها،مضامین مختلفی آفریدهاند. بسامد این زوج شعری به قدری است که نظر هر علاقهمندی را به این سؤال جلب میکند که شاعران و عارفان چگونه از بازیای که هیچگونه ارتباطی با مباحث عرفانی ندارد استفاده کردهاند؟ نوشته حاضر بر آن است تا با بازخوانی متون عرفانی، کارکردهای مختلف گوی و چوگان را بیان کند. حاصل پژوهش نشان میدهد از شاعران و عارفان از این زوج شعری برای مضمونسازی و نمادپردازی در زمینههای گوناگون بهویژه ایراد حالات مختلف عاشق و معشوق بهره بردهاند. |
| Druh dokumentu: | article |
| Popis souboru: | electronic resource |
| Jazyk: | Persian |
| ISSN: | 2008-9570 2717-090X |
| Relation: | https://rhetorical.semnan.ac.ir/article_2340_6d4f092a1554d7816eba2b1c5782d335.pdf; https://doaj.org/toc/2008-9570; https://doaj.org/toc/2717-090X |
| DOI: | 10.22075/jlrs.2017.10499.1005 |
| Přístupová URL adresa: | https://doaj.org/article/129c2d9894e34a30867a76b7a9f1fc89 |
| Přístupové číslo: | edsdoj.129c2d9894e34a30867a76b7a9f1fc89 |
| Databáze: | Directory of Open Access Journals |
| Abstrakt: | شعر نوعی اجرا بهوسیله کلمات است و هر چه شاعر در گزینش واژگان وسواس و دقت بیشتری داشته باشد، در انتقال تجربیات خود موفقتر خواهد بود. از سوی دیگر، واژههایی در فرهنگ و زبان وجود دارد که از راه تناسب یا تضاد به شبکه تداعی خیال شاعر وارد میشوند، یا از طریق ایهام، ایهام تناسب، ایهام تضاد و... سبب ایجاد هماهنگی و موسیقی معنوی شعر میشوند. از جمله این واژگان، زوجهای شعری هستند مانندآه و آیینه، سنگ و سبو، ذره و آفتاب، کیش و قربان، خسرو و شیرین، روز و شب و... که هر یک با نخهای نامرئی و در لایههای زیرین، به صورت هنرمندانه و ماهرانه به هم بافته شدهاند. از دیگر زوجهای شعری، گوی و چوگان است که عارفان با استفاده از رابطه تناسب و تضاد و همچنین معنا و کارکردهای مختلف آنها،مضامین مختلفی آفریدهاند. بسامد این زوج شعری به قدری است که نظر هر علاقهمندی را به این سؤال جلب میکند که شاعران و عارفان چگونه از بازیای که هیچگونه ارتباطی با مباحث عرفانی ندارد استفاده کردهاند؟ نوشته حاضر بر آن است تا با بازخوانی متون عرفانی، کارکردهای مختلف گوی و چوگان را بیان کند. حاصل پژوهش نشان میدهد از شاعران و عارفان از این زوج شعری برای مضمونسازی و نمادپردازی در زمینههای گوناگون بهویژه ایراد حالات مختلف عاشق و معشوق بهره بردهاند. |
|---|---|
| ISSN: | 20089570 2717090X |
| DOI: | 10.22075/jlrs.2017.10499.1005 |
Nájsť tento článok vo Web of Science